محمدرضا خلیلی آذر

کسب و مشاوره کسب و کار و بازاریابی

محمدرضا خلیلی آذر

کسب و مشاوره کسب و کار و بازاریابی

خرید و فروش ملک زیر یک سقف

محمدرضا خلیلی آذر | پنجشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۴:۲۸ ب.ظ

سلام ! بعد از چند وقت با یه خبر خوب اومدم.

سایت 1سقف  بالاخره راه اندازی شد.

الان حال ندارم توضیح بدم ، بعدا توضیح میدم!

  • محمدرضا خلیلی آذر

ناربن کم کم داره از گل در میاد

محمدرضا خلیلی آذر | جمعه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۲، ۰۸:۲۴ ق.ظ

در راستای پروژه ای که پنجشنبه شروع شد ، قرار شد اعضای شرکت طرح هاشونو برام بفرستن.طرحی یکی از بچه ها جالب بود.

از خودشم مایه گذاشته.


این کارمند بعد از ارسال این عکس اخراج شد.

البته دیروز هم یکی دیگه از کارمندا ، به خاطر هذیون گفتن اخراج شد.

  • محمدرضا خلیلی آذر

ناربن فعلا به گل نشست

محمدرضا خلیلی آذر | دوشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۲، ۰۴:۲۴ ب.ظ

ناربن چیه؟

مطمئنن کشتی نیست !

از سریال بدون شرح به بعد دیگه فقط کشتی ها به گل نمیشینن.

گاهی دفتر روزنامه ، گاهی مغازه ، گاهی یه شرکت ، خیلی وقتا هم آدما

حالا اینکه ناربن کدوماشونه ... مهم نیست

مهم اینه که به گل نشسته

البته موقت ، بزودی دوباره جون میگیره.بر میگرده به روز های اوجش ... یادش به خیر چه روزایی بود.

همه با هم جمع میشدیم تو دفتر شرکت ، میخوردیم ، میخنددیم ،... واسا ببینم ، نقطه اوجش همینا بود؟؟

عجب...

آقا اشتباه شد.قراره ناربن به نقطه اوج بره...

15 فروردین قرار اتفاقات بزرگی تو ناربن بیفته ... قراره کاملا عوض شه.

پنجشنبه قراره یه پروژه استارت بخوره .پنجشنبه قراره ناربنو بکشونیم تو آب .

امیدوارم پنجشنبه روز شادی برای من و همه دوستام باشه و نه خزان جدایی ها ( یکی از قسمت های فصل 8 HIMYM )

  • محمدرضا خلیلی آذر

هیییی روزگارررر....

محمدرضا خلیلی آذر | دوشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۲، ۰۴:۱۹ ب.ظ
همیشه شروع سخته ، ولی وقتی استارت بزنی و یکم پشت کار داشته باشی دیگه بقیش خودش پیش میره.خیلی جالبه ها ...
با اینکه میدونیم که اگه فلان کارو بکنیم ، برامون خیلی خوبه ، ولی نمیکنیم.
مثلا من میدونم اگه ایده هامو عملی کنم ازشون میتونم پول د ربیارم ولی ........
یا مثلا میدونم اگه بشینم واسه ارشد یه 6 ماه وقت بزارم بهترین دانشگاه قبولم ولی .......

حالا اومدم اینجا که با خودم یه اتمام حجت کنم.اومدم که به خودم بگم "  وضع خرابه !   "
این جمله رو یکی از دوستام همیشه میگه.البته بعدشم همیشه خودمونو میزنیم به اون راهو اصلا بادمون میره که چرا وضع خرابه.
نمیدونم ، شاید اگه اینجا بنویسم ، مجبور شم به این وضع خراب رسیدگی کنم.هر چند اینجا هم جز خودم بازدید کننده دیگه ای نداره.
اینجااست که باید گفت : هیییی روزگارررر....
به روزگاه چه کار دارم، از ماست که بر ماست.
هر وقت خسته شدی ، این تب کلا ببند ، از این پست چیز مفیدی در نمیاد :D
همیشه عادت داریم به جای پذیرش کاستی هامون ، اونارو انکار کنیم.ولی من امروز به همه کاستیام اعتراف میکنم.
وولی خدایی خیلی خوبه یه جایی مثله اینجا داشته باشی که هر چی دوست داری بگی ، کسیم نگه یارو دیونستاااا
خیلی حال میده.
  • محمدرضا خلیلی آذر

کاش

محمدرضا خلیلی آذر | سه شنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۱، ۱۲:۰۲ ب.ظ

کاش دوباره متولد می شدم

کاش می توانستم راهم را دوباره انتخاب کنم

کاش می شد به عقب برگردم

ولی ، خدایا

با تولدم بود که دفتر خاطراتم باز شد

با انتخابم بود ،

که خاطراتم را ساختم

که دوستانی دارم در شادی و غم

که عزیزانی برای تکیه کردن

و آینده ای که من می سازمش

پس ، نه!

خدایا نمی خواهم به عقب برگردم!

  • محمدرضا خلیلی آذر

امروز بر کدام پله قدم گذاشتید؟

محمدرضا خلیلی آذر | جمعه, ۵ آبان ۱۳۹۱، ۰۸:۰۵ ق.ظ
steps
  • محمدرضا خلیلی آذر

سر آغاز

محمدرضا خلیلی آذر | چهارشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۱، ۱۰:۲۷ ب.ظ
تصمیم گرفتم از این به بعد اینجا بنویسم.چی ؟ هر چه می خواهد دل تنگم ...
از خاطراتم ، از مسافرت هام ، از دور هم جمع شدنانمون با دوستان ، از نمایشگاه ها و همایش ها ، از برنامه نویسی ، از ...
خلاصه دیگه.هر چی دوست دارم.اینارو واسه خودم مینویسم چون شاید ارزش نداشته باشه تا بخونین ، ولی اگه خوندینو خوشتون اومد ، یه نظر بدین تا منم خوشحال شم!
  • محمدرضا خلیلی آذر